به گزارش شهرآرانیوز، این کتاب مجموعهای از نامههای به مقصد نرسیده آوارگان دور از وطن است که بهشکل رمان درآمدهاست. اگرچه نمیتوان از اتصال نامهها قاطعانه نام رمان را بر این کتاب گذاشت، به علت وجود تعلیق در سلسله اتفاقات بههم پیوسته آن و مضمون گیرای اثر، شاید بتوان آن را در فرم متفاوتتری از رمان پذیرفت: درد دوری و رنجوری از وطن و گفتن از ناگفتههای انسانهای متفاوتی که هریک جهان تازهای از نگاهی نو به روی خواننده باز میکند و از رازی نگفته پرده برمیدارد.
ویژگی دیگر این کتاب آن است که امید در رگ و پی نامهها پنهان است. با آنکه نوشتهها در عین ناامیدی و تاریکی روح و روان نگارنده آنها نوشته شدهاند، امیدی که هریک از راویها را به نوشتن برای عزیزش ترغیب میکند، کورسوی روشنی است که باعث میشود خواننده داستان را دنبال کند، هرچند میدانند ممکن است نامه به مقصد نرسد.
بههمین دلیل، در «پست شبانه»، تنها مسئله «گفتن» است، به منزله امید به بخشش و بهبودی شرایط و رهایی از مخمصهای که راوی در آن دست و پا میزند. در حقیقت، نویسنده مجموعه اعترافاتی را گرد هم آورده است که راوی به امید بخشش، گناهانش را اقرار میکند و با این حال، میداند که گاهی رسیدن نامه به مقصد ممکن است به قیمت جانش تمام شود.
از طرفی، این مجموعه نامهها نوشتههایی است که نگاهی گذرا و نهچندان عمیق به سرنوشت نامعلوم نویسنده آنها میاندازد و گریزی بهانسان درمانده و وامانده میزند که اگرچه همه مسائل اساسی برایش روی ریلی واحد و مشخص حرکت میکند، به مقصد نمیرسد.
سرنوشت هریک از راویها جدا و بیربط به یکدیگر است و شاید بتوان تنها نخ اتصال نامرئی میان آنها را دوری و مهجوری از وطن و تقاضای عفو گناهانشان تلقی کرد، مجموعه نوشتههایی که شاید تنها برای این نوشته شدهاند که گفته شوند، آن هم به مخاطبانی که اگر آن راز مگو را بدانند، معلوم نیست چه اتفاقی بر سر نگارنده نامه خواهند آورد. بنابراین نتیجه دانستن آن راز مگو تنها بخشیدن نیست، بلکه شاید ناخواسته نفرت و انزجار ایجاد کند.
از طرفی، گاهی فرستنده نامه تنفری عجیب از گیرنده دارد، اما در عین حال، او را دوست دارد. مرز باریک میان عشق و نفرت، دوری از وطن و احساس یگانگی و نزدیکی با آن، همچنین رازهای نگفتهای که نوشته و ثبت میشوند و بسیاری از این موارد، همگی، تضادهایی است که سبب میشود این اثر متفاوت را خواندنی کند.
وجود ابهام در نامهها گاهی سبب کندشدن ریتم داستان میشود. هیچکدام از نامهها به فرستنده اصلی نامه ارسال نمیشود، بلکه در جایی پنهان میشود. بنابراین سرنوشت نامعلوم نامهها سبب میشود نگارنده بعدی نامه آن را بیابد و تأثیر بخشی از راوی آن بر نویسندهی بعدی سبب ایجاد احساس همذاتپنداری در او میشود، احساسی که خود سبب بههمپیوستگی آنها شده است به طوری که انگار کسی نوشته نویسنده نامه را خوانده، فهمیده و او را بخشیده است حتی اگر او مخاطب خاصش نباشد.
بنابراین وجه مشترک همه راویها گناهکار بودنشان است که باعث میشود راوی قبلی را درک کنند و جرئت دست به قلم بردن و گفتن از حقایق را بهخود بدهند. به عبارتی، اولین نویسنده نامه شهامت گفتن از گناهان را در دیگران برمی انگیزد، اما نکته شایان توجه این است که هویت راویها مجهول است. به عبارتی، شخصیتها همگی بینامونشاناند و یکدیگر را با نامهای «پدر»، «مادر»، «برادر» و ... یاد میکنند.
«پست شبانه» پست مخفیانه نامههایی برآمده از دل است که تنها برای «گفتن» و «تهی کردن خود» و سبکبال شدن به امید رهایی از رنجها نوشته شدهاند به طوری که گاهی برخی نگارندهها به نابخشودنی بودن اعمال خود اشاره میکنند و در عین حال، باز هم نیاز به بخشش دارند و عمل خود را به گونهای توجیه میکنند که نشان از تنهایی و انزوای انسان درگیر جنگ است، انسانی که چارهای جز فاش کردن حقایق زندگی خصوصیاش ندیده و دست به قلم برده است.